شعر «رقص باد، خندهی گل» را به صورت داستان بنویسید.
پاسخ ۱
در یک باغ زیبا، باد بازیگوش به آرامی شروع به وزیدن کرد و در میان چمنها و درختان میرقصید. چشمش به گل سرخی زیبا افتاد و تصمیم گرفت با او بازی کند. باد با وزش ملایم خود، شاخهی گل را به نرمی تکان داد و او را به رقص دعوت کرد. گل سرخ که از این بازی شاد شده بود، گلبرگهایش را باز کرد و با هر وزش باد، به زیبایی میچرخید و میخندید. این رقص و خندهی شادمانه، تمام فضای باغ را پر از طراوت و زندگی کرده بود.
پرسش و پاسخ بدون پرسش
تا کتون پرسشی ثبت نشده.