چون به گفتهی مادربزرگ، قلب خالی مانند یک گلدان خالی، زشت است و باعث آزار و ناراحتی روحی انسان میشود. قلب برای دوست داشتن و محبت ورزیدن آفریده شده است.
چون همانطور که دریا با وجود وسعتش هرگز پر نمیشود، قلب انسان نیز ظرفیت بینهایتی برای دوست داشتن دارد و هرگز از محبت پر نمیشود.
پاسخ پیشنهادی برای بخش دوم: من قلب را به آسمان تشبیه میکنم که بیکران است و همهی ستارگان را در خود جای میدهد بدون آنکه تنگ شود.
زیرا عموی پدرش بیش از اندازه به پول و ثروت خود وابسته بود. قلب جایگاه محبت و احساسات پاک است، اما عمو آنقدر دلبستهی صندوق پولش بود که نمیتوانست بدون آن وارد قلب کسی شود. در واقع، وابستگی به مادیات مانع ورود او به دنیای معنوی قلب میشد.
مفعول
الف. علی آمد.
مریم رفت.
ب. حسن میوه را خورد.
مینا نامه را خواند.
همانطور که پیشتر گفتیم «فعل»، اصلیترین بخش جمله است. فعلهای بخش «الف» کلمههای «آمد» و «رفت» است. در جملههای اول و دوم، تنها با اضافه شدن نهاد به فعل، معنی جمله کامل میشود. اما معنی جملههای بخش «ب» با نهاد، تمام نمیشود. در این جملهها وقتی شما بگویید «خورد» شنونده میپرسد «چه چیزی را خورد؟» درواقع چیزی خورده شده است؛ بنابراین برای تمام شدن معنی جمله، لازم است بخشی به فعل اضافه شود. این بخش که معمولاً با کلمۀ «را» به کار میرود، مفعول است. در زبان فارسی معیار امروز، «را» نشانۀ مفعول است.
تکرار
دلم میخواهد تمامِ تمامِ این قلب کوچولوی کوچولو را، مثل یک خانۀ قشنگ کوچولو، به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم.
میبینید که نویسنده بعضی کلمهها را تکرار کرده است. گاهی اوقات تکرار به زیباتر شدن نوشته کمک میکند. آیا همۀ تکرارها زیبا هستند؟
پرسش و پاسخ بدون پرسش
تا کتون پرسشی ثبت نشده.