متمم
ـ زهرا آمد.
ـ دوستم سیب را خورد.
ـ رامین کیف را از بازار خرید.
ـ برادرم توپ را به احسان داد.
همانطور که پیشتر گفتیم «فعل»، اصلیترین بخش یک جمله است. برخی از فعلها مانند فعل «آمد» فقط با نهاد، جملهای میسازند که معنی کاملی دارد. بعضی دیگر مانند فعل «خورد» با گرفتن مفعول، جملۀ کاملی میسازند. گروهی نیز مانند فعلهای «خرید» و «داد» علاوه بر نهاد و مفعول، بخش دیگری میگیرند. به این بخش که برای کامل شدن معنای جمله آمده است، «متمم» میگویند. متمم در جملۀ سوم «بازار» و متمم در جملۀ چهارم «احسان» است. به کلمههایی مانند «از، به، در و…» حرف اضافه میگویند که قبل از متمم به کار میروند و نشانۀ متمم هستند.
| نهاد | مفعول و نشانۀ آن | نشانۀ متمم و متمم | فعل |
| زهرا | – | – | آمد |
| دوستم | سیب را | – | خورد |
| رامین | کیف را | از بازار | خرید |
| برادرم | توپ را | به احسان | داد |
جابهجایی در شعر و نثر ادبی
نمودش بس که دور آن راه نزدیک / شدش گیتی به پیش چشم تاریک
اگر شعر را به نثر برگردانید، احتمالاً اینگونه خواهید نوشت:
آن راه نزدیک آنقدر دور به نظرش رسید که گیتی (دنیا) پیش چشم او تاریک شد.
میبینید که وقتی شعر به نثر تبدیل میشود، قسمتهای مختلف آن، جابهجا میشود. در جملۀ «گیتی (دنیا) پیش چشم او تاریک شد.»، فعل در پایان جمله قرار میگیرد اما در شعر به اوّل بیت منتقل شده است.
پرسش و پاسخ بدون پرسش
تا کتون پرسشی ثبت نشده.