کامل کنید
مادر مریم فراموش کرده بود ظرف نذری همسایه را به آنها بازگرداند. استفاده از ظرف همسایه برای کارهای آشپزی در منزل کار درستی است یا خیر؟ چه باید بکند؟
سعید از نانوایی برگشت. نانها را درون سفره گذاشت و دوباره آنها را شمرد. برای بار سوم شمرد. اشتباه نکرده بود. نانها ۱۱ تا بود؛ اما او فقط پول ۱۰ نان را داده بود. با خودش گفت:
پارچههای بریده شدهی همسایهها، کنار چرخ خیاطی مادر برای دوختن آماده بود. سارا از پارچههای اضافی چند تکه برداشت و به سمیه گفت: با اینها برای عروسکم لباس بدوز. سمیه گفت:
امروز پالتوی خود را در مدرسه گم کردم؛ همه جا را گشتم، ولی آن را پیدا نکردم. از اینکه بچهها بشنوند یک کلاس پنجمی لباسش را گم کرده است، خجالت میکشیدم. بزرگترهایم هم ممکن بود از شنیدن ماجرا عصبانی شوند. یک پالتو روی جالباسی یکی از کلاسها توجّهم را به خود جلب کرد. هیچ فرقی با پالتوی من نداشت ولی مطمئن نبودم مال من باشد. چه کاری باید انجام دهم؟
پرسش و پاسخ بدون پرسش
تا کتون پرسشی ثبت نشده.