به این مثال توجه کنید:
رضا و مجید در خانهی احسان رفتهاند و از او میخواهند که همراهشان به پارک برود تا با هم بازی کنند. احسان میگوید: مادرم برای خرید از خانه بیرون رفته و از من خواسته است تا مواظب برادر کوچکم باشم. دوستان احسان باز هم اصرار میکنند و حتی به او میگویند: خوب برادرت را هم به پارک بیاور. اما احسان قاطعانه و محترمانه میگوید: نه بچهها، دلم میخواهد با شما بازی کنم ولی امروز نمیتوانم بیایم. چون باید به حرف مادرم گوش کنم؛ انشاءالله یک روز دیگر.
• وقتی کسی از شما چیزی یا کاری را میخواهد که به نظر شما نادرست است، باید قاطعانه و محکم «نه» بگویید.
• از «نه» گفتن خجالت نکشید؛ اما سعی کنید محترمانه «نه» بگویید.
• اگر لازم دانستید دلیل «نه» گفتن خودتان را هم بگویید.
آیا شما تاکنون در موقعیتهایی مانند احسان قرار گرفتهاید؟ تعریف کنید.
اگر انسان بر خلاف عقیدهی خودش، همهی خواستههای دیگران را قبول کند و بخواهد آنها را راضی نگه دارد، ممکن است حتی برای خود و خانوادهاش دردسر درست کند.
کاربرگهی شمارهی (۱) و (۲) را انجام دهید.
دوست آن باشد که گیرد دست دوست / در پریشان حالی و درماندگی
(سعدی)
اکنون که این فصل را به پایان رساندید، روی یک برگ کاغذ بنویسید چه سؤالهای دیگری در مورد دوستی و دوست دارید؟
پرسش و پاسخ بدون پرسش
تا کتون پرسشی ثبت نشده.