صفحه ۱۸ | کاربرگه شماره ۱ مطالعات ششم

حسن و پوریا در همسایگی هم زندگی می‌کنند و با هم دوست و همکلاس هستند. آنها فردا امتحان ریاضی دارند. پوریا نتوانسته است بعضی از مطالب را خوب یاد بگیرد و از حسن خواهش می‌کند که به خانه‌ی آنها بیاید و به او ریاضی یاد بدهد. از طرفی حسن می‌خواهد بهترین نمره‌ی کلاس را بگیرد و نفر اول باشد و نمی‌داند چه تصمیمی بگیرد.

سارا و نرگس دوستان صمیمی هستند. آنها هر روز با هم به مدرسه می‌روند، با هم درس می‌خوانند و گاهی در روزهای تعطیل نیز به خانه‌ی یکدیگر می‌روند. خانواده‌ی نرگس خانه‌ی جدیدی در یک محله‌ی دیگر شهر خریده‌اند و قرار است به آنجا اسباب‌کشی کنند. نرگس هم باید در مدرسه‌ی دیگری ثبت‌نام کند. سارا خیلی گریه می‌کند و نمی‌تواند درس‌هایش را خوب بخواند.

مریم و لیلا با هم دوست هستند. مریم متوجه می‌شود که گاهی لیلا پشت سر یکی از همکلاسی‌هایشان بدگویی می‌کند. مریم با مهربانی به لیلا می‌گوید: همان‌طور که ما دوست نداریم کسی پشت سر ما حرف بزند، پس ما هم نباید عیب دیگران را بازگو کنیم؛ اما لیلا اخم‌هایش را در هم می‌کشد و ناراحت می‌شود و…