صفحه ۵۸ فارسی ششم

در تاریخ، انسان‌های بسیاری بوده‌اند که همه‌ی توان و جان خود را برای رسیدن به هدف خویش فدا کرده‌اند و گاهی نجات مردمی یا آینده‌ی ملّتی به هوشیاری و فداکاری و تصمیم بهنگام و جان‌فشانی به‌موقع یک نفر یا جمعی محدود، وابسته می‌شود.

در همه‌ی جوامع بشری، فداکاری چنین انسان‌هایی را ارج می‌نهند و تلاش می‌کنند خاطره‌ی آنها را در تاریخ و ادبیات و آثار هنری خود حفظ کنند.

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    در طول تاریخ، افراد زیادی بوده‌اند که برای رسیدن به هدف‌های بزرگ خود، تمام قدرت و حتی جانشان را از دست دادند.

  • معنی ۲

    گاهی سرنوشت یک ملت یا زنده ماندن گروه زیادی از مردم، به فداکاری و تصمیم‌گیری درست و به‌موقعِ یک نفر یا گروهی کوچک بستگی دارد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۳

    هوشیاری و ایثارِ یک نفر در لحظه حساس می‌تواند مسیر تاریخ را عوض کند.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۴

    همه‌ی مردم جهان برای چنین انسان‌های فداکاری احترام قائل هستند.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۵

    مردم سعی می‌کنند یاد و خاطره‌ی این قهرمانان را در کتاب‌های تاریخ، شعرهای ادبی و آثار هنری زنده نگه دارند تا فراموش نشوند.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • توان: تاب، طاقت
  • بهنگام: به موقع، سر وقت
  • جان‌فشانی: فداکاری، ایثار
  • محدود: کم، اندک
  • جوامع بشری: جامعه‌های انسانی
  • وابسته: متکی بودن
  • ارج می‌نهد: ارزش و احترام می‌گذارد

✍️ نکات املایی

  • بهنگام
  • محدود
  • جمعی
  • جوامع
  • خاطره‌ی
  • حفظ

در داستان‌های کهن ایرانی، آرش، دلاورمردی بود که وقتی قرار شد کمانداری ایرانی، تیری رها کند و هرجا که تیر فرود آمد، مرز ایران باشد، دلیرانه بر قلّه‌ی دماوند برآمد و تیری در چلّه‌ی کمان نهاد و با پرتاب کردن آن، سرزمین ایران را از بیگانگان رهایی بخشید و جان خود را در این راه فدا کرد.

خاطره‌ی این جان‌فشانی در راه پاسداری از میهن، هنوز در یادها زنده است. این سرزمین در هر روزگاری، پهلوانان و نام‌آوران بی‌شماری را در خود پرورانده است.

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    در افسانه‌های قدیمی ایران، قهرمانی به نام آرش کمانگیر وجود داشت.

  • معنی ۲

    زمانی که قرار شد مرز بین ایران و توران با پرتاب یک تیر مشخص شود، آرش با شجاعت به بالای کوه دماوند رفت.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۳

    او تمام جان و نیروی خود را در تیر گذاشت و آن را پرتاب کرد تا خاک ایران را از دست دشمنان آزاد کند.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۴

    آرش با این کار جانش را فدا کرد، اما ایران را نجات داد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۵

    یاد این فداکاری برای محافظت از وطن، هنوز هم در ذهن مردم زنده است.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۶

    ایران همیشه مهد پرورش پهلوانان و قهرمانان بزرگ بوده است.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • کهن: قدیم
  • دلاور: شجاع، دلیر
  • مرز: ناحیه، حد و حدود
  • دلیرانه: شجاعانه، با شجاعت
  • برآمد: بالا رفت
  • چلّه: تسمه‌ای که به کمان می‌بندند و تیر را به وسیله آن پرتاب می‌کنند
  • رهایی بخشید: آزاد کرد، نجات داد
  • نام‌آوران: افراد مشهور، نامداران
  • بی‌شمار: زیاد
  • پاسداری: نگهبانی

👨‍👩‍👧‍👦 هم خانواده

  • خاطر: خاطره، خاطرات، خطور، خطر
  • دفاع: مدافع، دفعات، دفعه، دفع
  • پاسداری: پاسدار

🎭 کلمات متضاد (مخالف)

  • بی‌شمارکم‌شمار
  • دشمندوست

✍️ نکات املایی

  • مرز
  • قلّه‌ی
  • چلّه‌ی
  • پاسداری
  • جان‌فشانی

شهید «دریاقلی سورانی» یکی از دلاورمردان دوران دفاع مقدّس بود که در نخستین ماه‌های جنگِ تحمیلی با فداکاری شگفت‌انگیز خود، مانع سقوط شهر آبادان شد. شغل دریاقلی، اوراق فروشی بود.

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    شهید دریاقلی سورانی یکی از قهرمانان زمان جنگ ایران و عراق بود.

  • معنی ۲

    در ماه‌های اول شروع جنگ، او با ایثاری عجیب و بزرگ، جلوی اشغال شدن شهر آبادان توسط دشمن را گرفت.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۳

    شغل او فروش قطعات ماشین‌های اسقاطی (اوراق فروشی) بود، اما کاری کرد که مثل یک فرمانده بزرگ بود.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • سقوط: پایین افتادن، در اینجا به دست دشمن افتادن خاک شهر آبادان
  • پرورانده: پرورش داده
  • جنگ تحمیلی: جنگ اجباری، جنگ هشت ساله‌ای که با تجاوز نیروی‌های صدام به ایران آغاز شد و به ایران تحمیل شد
  • اوراق فروشی: مکانی که در آن پاره‌های اتومبیل یا وسایل دیگر فروخته می‌شود

👨‍👩‍👧‍👦 هم خانواده

  • مقدّس: قدس، اقدس، قدّیس
  • سقوط: ساقط، سقط
  • مانع: منع، ممنوع، موانع
  • شغل: شاغل، مشغله، شغال

🎭 کلمات متضاد (مخالف)

  • آبادویران

✍️ نکات املایی

  • دریاقلی سورانی
  • جنگِ تحمیلی
  • شگفت‌انگیز
  • مانع
  • سقوط
  • شغل
  • اوراق فروشی

برای ثبت پرسش باید وارد حساب کاربری خود شوید. ورود به حساب


پرسش و پاسخ بدون پرسش

تا کتون پرسشی ثبت نشده.