ویژگیها: زیبا، خوشرنگ، مغرور و خودبین بود.
آیا کار او را میپسندید؟ خیر.
چرا؟ زیرا او به خاطر زیباییاش مغرور شده بود، خود را از دیگران برتر میدانست و با خودنمایی، دیگران را ناراحت میکرد. او فراموش کرده بود که زیباییاش را خودش به دست نیاورده است.
زیرا او از گفتگوی گل سرخ و دیگر موجودات طبیعت، درس بزرگی گرفت و متوجه شد که زیباییاش هدیهای از جانب خداوند است و حاصل تلاش خودش نیست. او فهمید که هر زیبایی در جهان به دیگران وابسته است و همه چیز در نهایت از خداست، بنابراین دلیلی برای غرور و خودنمایی وجود ندارد.
۱. گلبرگها (که به آن سرخی، زیبایی و بوی خوش میدادند).
۲. برگها (که نور خورشید را میگرفتند و غذا میساختند).
۳. ساقه (که آب و مواد لازم را از ریشه به برگها میرساند).
۴. ریشه (که آب و مواد غذایی را از زمین جذب میکرد).
۵. زمین (که آب و مواد غذایی را در اختیار ریشه قرار میداد).
۶. خورشید (که با گرما و نور خود، چرخه آب و رشد گل را ممکن میساخت).
۷. خداوند (که خالق همه این زیباییها و نظم بود).
شخصیتهای اصلی داستان که صحبت کردند عبارتند از: پروانه، گل سرخ، گلبرگها، برگها، ساقه، ریشه، زمین و خورشید.
پرسش و پاسخ بدون پرسش
تا کتون پرسشی ثبت نشده.