صفحه ۷۰ فارسی ششم

در این هنگام، دو شاگرد، همکار صمیمی و مهربانش، محمّد معین و سیّدجعفر شهیدی به دیدار وی آمدند. لحظاتی چند با سکوت، سپری شد. استاد پیر، هر چند لحظه یک بار به حالت سستی و ضعف در می‌آمد و چشمانش را فرو می‌بست و باز به حال عادی بر می‌گشت. در یکی از این لحظات، دهخدا سکوت را شکست و گفت: «که مپرس.»

باز برای چند لحظه، همه ساکت شدند و دهخدا بار دیگر گفت: «که مپرس.»

🔑 واژگان کلیدی

  • صمیمی: هم‌دل بودن، مهربان بودن

🎭 کلمات متضاد (مخالف)

  • سستینیرومندی

✍️ نکات املایی

  • صمیمی
  • محمّد معین
  • سیّد جعفر شهیدی
  • لحظاتی
  • لحظه
  • سستی
  • ضعف
  • حال عادی
  • هنگام

در این هنگام، محمّد معین پرسید: «منظورتان شعر حافظ است؟»

دهخدا جواب داد: «بله»

معین گفت: «استاد، می‌خواهید برایتان بخوانم؟»

دهخدا گفت: «بله»

آنگاه، معین، دیوان حافظ را برداشت و چنین خواند:

🔑 واژگان کلیدی

  • دیوان: مجموعه‌ی شعرهای یک شاعر که در یک کتاب چاپ شده است

✍️ نکات املایی

  • دیوان حافظ

درد عشقی کشیده‌ام که مپرس

زهر هجری چشیده‌ام که مپرس

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    من در مسیرِ عشق (که برای دهخدا عشق به فرهنگ، وطن و لغت‌نامه بود)، چنان دردِ بزرگ و سنگینی را تحمل کرده‌ام که اصلاً قابلِ توصیف نیست و بهتر است از جزئیات آن نپرسی.

  • معنی ۲

    من طعمِ تلخِ دوری و جدایی (هجر) را چشیده‌ام؛ دوری‌ای که تلخی‌اش مانندِ خوردنِ زهر، کُشنده و عذاب‌آور بود و هیچ‌کس نمی‌تواند عمقِ این تلخی را درک کند.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۳

    شاعر (و زبانِ حالِ دهخدا) می‌خواهد بگوید که رنج‌ها و سختی‌هایی که من در این راه کشیدم، فراتر از حدِ تصور و بیان است و در کلمات نمی‌گنجد، پس از چگونگی آن سوال نکن.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • زهر: سم، تلخی آزار
  • هجر: دوری، جدایی

👨‍👩‍👧‍👦 هم خانواده

  • هجر: هجران، مهاجر، هجرت

✍️ نکات املایی

  • زهر ِهجری

✨ آرایه‌های ادبی

  • تشبیه: هجر و دوری به زهر تشبیه شده است (زهرِ هجر)؛ یعنی دوری مثل زهر تلخ و کشنده است.
  • تکرار: تکرار عبارت «که مپرس» در پایان مصراع‌ها (ردیف) برای تأکید بر غیرقابل وصف بودنِ درد.

گشته‌ام در جهان و آخر کار

دلبری برگزیده‌ام که مپرس

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    من تمامِ عمرم را در جهان گشته‌ام، تجربه‌ها کسب کرده‌ام و همه جا را جست‌وجو کرده‌ام.

  • معنی ۲

    و سرانجام، در پایانِ تمامِ این جست‌وجوها، یار و محبوبی (دلبر) را برای خود انتخاب کرده‌ام که آن‌قدر بی‌نظیر، زیبا و ارزشمند است که خوبی‌هایش قابل توصیف نیست.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۳

    این انتخاب (که برای دهخدا می‌تواند هدفِ والای علمی و فرهنگی‌اش باشد)، نتیجه‌ی یک عمر تلاش و شناخت است و ارزشش آن‌قدر بالاست که نباید درباره‌اش چون‌وچرا کرد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • برگزیده: انتخاب کرده

✍️ نکات املایی

  • برگزیده‌ام

بی تو در کلبه‌ی گدایی خویش

رنج‌هایی کشیده‌ام که مپرس

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    ای محبوبِ من، در روزهای دوری و نبودنِ تو، من در خانه‌ی کوچک، محقر و فقیرانه‌ی خودم (که آن را با فروتنی کلبه‌ی گدایی می‌نامد) تنها مانده‌ام.

  • معنی ۲

    در این خلوت و تنهایی، سختی‌ها، غصه‌ها و رنج‌های بسیار طاقت‌فرسایی را تحمل کرده‌ام که هیچ‌کس از شدت و بزرگیِ آن خبر ندارد و قابل گفتن نیست.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۳

    این بیت اشاره به دورانِ سختی، فقر و مشقتی دارد که عاشقِ واقعی در راهِ رسیدن به معشوق و هدفش، در کنجِ تنهاییِ خود به جان می‌خرد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • کلبه: خانه کوچک

✨ آرایه‌های ادبی

  • تشبیه: کلبه‌ی گدایی (شاعر خانه یا زندگی خود را به کلبه‌ای حقیر و پست مانند گدایان تشبیه کرده است تا فروتنی خود را نشان دهد).

همچو حافظ، غریب در ره عشق

به مقامی رسیده‌ام که مپرس

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    من هم درست مانندِ خودِ «حافظ»، در مسیرِ عشق و عاشقی، انسانی غریب، تنها و بی‌یار و یاور هستم.

  • معنی ۲

    اما نتیجه‌ی تحملِ تمامِ این رنج‌ها و غربت‌ها این شد که به جایگاه و مقامِ معنوی و انسانیِ بسیار والا و ارزشمندی رسیدم که توصیف‌کردنی نیست.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۳

    این بیت نشان می‌دهد که رنج کشیدن در راهِ هدف‌های بزرگ، اگرچه سخت است، اما انسان را به مرتبه‌ای از کمال و بزرگی می‌رساند که هر کسی لایقِ آن نیست و در فهمِ عادی نمی‌گنجد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • غریب: ناآشنا، بیگانه
  • مقام: جایگاه، مرتبه

👨‍👩‍👧‍👦 هم خانواده

  • غریب: غرب، غریبانه، غروب، مغرب

✍️ نکات املایی

  • غریب
  • مقام

✨ آرایه‌های ادبی

  • تشبیه: خود را به حافظ تشبیه کرده است (همچو حافظ)؛ وجه شباهت، غریب بودن در راه عشق است.

اندکی پس از آن، دهخدا بیهوش شد و روز بعد به دیدار پروردگارش رفت. آرامگاه او در شهر ری (ابن‌بابویه) قرار دارد.

✍️ نکات املایی

  • بیهوش
  • آرامگاه
  • ابن‌بابویه

✨ آرایه‌های ادبی

  • کنایه: به دیدار پروردگار رفتن کنایه از مُردن و فوت کردن است.

برای ثبت پرسش باید وارد حساب کاربری خود شوید. ورود به حساب


پرسش و پاسخ بدون پرسش

تا کتون پرسشی ثبت نشده.