صفحه ۲۹ فارسی ششم

رکاب‌دار دید که پادشاه بسیار تشنه است و باز شکاری‌اش در کنار او کشته شده و بر زمین افتاده است.

او عجول و تندخو بود؛ زیرا از شدت تشنگی و خشم، بدون فکر کردن به دلیل کار باز، فوراً او را کشت. در متن آمده: «شاه از شدت تشنگی خشمگین شد. باز را بر زمین کوبید و هلاک کرد.»

هدف این است که به ما بیاموزد باید قبل از انجام هر کاری، مخصوصاً در هنگام عصبانیت، خوب فکر کنیم. زیرا اگر کار اشتباهی انجام دهیم که قابل جبران نباشد، حسرت و پشیمانی بعد از آن هیچ فایده‌ای نخواهد داشت.

– آرامش: نباید در هنگام خشم، ترس یا هیجان شدید تصمیم گرفت.
– فکر و آگاهی: باید درباره‌ی موضوع اطلاعات کافی داشته باشیم و به نتیجه‌ی کارمان فکر کنیم.
– صبر و حوصله: نباید برای تصمیم‌گیری عجله کرد.
– مشورت: گاهی بهتر است با افراد دانا و باتجربه مشورت کنیم.

(پاسخ پیشنهادی) مهم‌ترین درسی که از این داستان گرفتم این است که زود قضاوت نکنم و همیشه به دنبال دلیل کار دیگران باشم.