صفحه ۱۸ تفکر هفتم

آنها از روش «تکرار و تلقین» استفاده کردند. با تکرار یک حرف نادرست (این حیوان سگ است) توسط افراد مختلف، در ذهن پیرمرد شک و تردید ایجاد کردند تا جایی که او حرف دروغ آنها را باور کرد.

شاید پیرمرد کمی ساده‌لوح بود، اما فریب خوردن او بیشتر به دلیل قدرت تأثیرگذاری حرف جمعی بود. حتی افراد باهوش هم ممکن است وقتی چند نفر با اطمینان یک موضوع را تکرار می‌کنند، دچار تردید شوند و فریب بخورند.

در آن صورت باید به حرف آنها توجه می‌کرد، اما نه اینکه کورکورانه بپذیرد. کار درست این بود که حرف آنها را به عنوان یک احتمال در نظر بگیرد و سپس خودش حیوان را با دقت بیشتری بررسی کند یا از فرد معتمد دیگری بپرسد تا به یقین برسد.

بله، شایعاتی که در فضای مجازی یا بین مردم پخش می‌شوند، تبلیغاتی که یک کالای معمولی را فوق‌العاده نشان می‌دهند، یا حتی برخی جوهای سیاسی و اجتماعی که باعث می‌شوند افراد بدون فکر کردن، عقیده جمع را بپذیرند، نمونه‌هایی از این داستان در زندگی امروز هستند.

خیر، نتیجه داستان این نیست. مشورت با دیگران کار بسیار خوبی است، اما نکته اینجاست که نباید به هر کسی اعتماد کرد و نظر هر کسی را بدون تحقیق و فکر پذیرفت. باید بین مشورت کردن با افراد آگاه و دلسوز و تأثیرپذیری از حرف افراد ناشناس یا مغرض تفاوت قائل شد.

بله. ممکن است متوجه شوم که در تصمیمات مهمی مانند انتخاب رشته، بیش از حد تحت تأثیر دوستان یا احساسات هستم و باید نقش عقل و مشورت با خانواده را پررنگ‌تر کنم تا انتخاب بهتری داشته باشم.