صفحه ۳۲ هدیه چهارم

درس چهارم

یک نماز و ده رکوع!

سینا کتاب «هدیه‌های آسمان» را در دست گرفته بود و دور اتاق قدم می‌زد و شعر می‌خواند:

«خدایا! آفتاب و آب از توست ستاره، آسمان، مهتاب از توست
خدای غنچه‌های ……………………»

مادربزرگ در گوشه‌ی اتاق نماز می‌خواند.

سینا با خود گفت: «هنوز که اذان نگفته‌اند! مادربزرگ چه نمازی می‌خواند؟» بعد هم با کنجکاوی در گوشه‌ای نشست.

مادربزرگ سوره‌ی حمد را خواند؛ بعد گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم» و خم شد برای رکوع: «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله»

سپس بلند شد و گفت: «قل هو الله احد» و بعد دوباره به رکوع رفت.

تعجّب سینا بیشتر شد: «چرا مادربزرگ سوره‌ی توحید را کامل نخواند؟ چرا دو بار به رکوع رفت؟»

image 237

برای ثبت پرسش باید وارد حساب کاربری خود شوید. ورود به حساب


پرسش و پاسخ بدون پرسش

تا کتون پرسشی ثبت نشده.