رستم در خان دوم، بیابانی سخت و راهی دراز را پشت سر نهاده، خسته و تشنه است؛ با جستوجوی فراوان، چشمهای مییابد، آبی مینوشد و سر و تن میشوید و رخش را تیمار میکند و پس از نخجیر به خواب میرود و بدین سان، خان دوم را نیز پیروزمندانه سپری میکند. در این هنگام، اژدهایی از راه میرسد و از دیدن رستم و اسبش به خشم میآید. رخش میکوشد تا با کوفتن سم بر زمین، رستم را از وجود اژدها آگاه کند؛ اما هر بار که رستم دیده میگشاید، اژدها در تاریکی فرو میرود و از چشم او پنهان میشود. رستم در خشم میشود؛ به رخش پرخاش میکند؛ چون به خواب میرود، اژدها دوباره خود را به رخش مینمایاند.
🔑 واژگان کلیدی
🎭 کلمات متضاد (مخالف)
- دراز ↔ کوتاه
- سخت ↔ آسان
- خواب ↔ بیدار
✍️ نکات املایی
بار سوم، رخش به تنگ میآید و چارهای جز بیدار کردن رستم ندارد:
🔑 واژگان کلیدی
✨ آرایههای ادبی
- کنایه: «به تنگ آمدن» کنایه از خسته شدن و به ستوه آمدن است.
خروشید و جوشید و برکند خاک
✵ز سُمّش زمین شد همه، چاک چاک
🔑 واژگان کلیدی
✨ آرایههای ادبی
- مبالغه: شاعر در توصیف قدرت ضربهی سُم رخش و شکافته شدن زمین، بزرگنمایی کرده است.
رستم بیدار میشود و اژدها را میبیند؛ به یاری رخش با اژدها نبردی سهمگین میکند و او را میکشد.
🔑 واژگان کلیدی
✍️ نکات املایی
بزد تیغ و بنداخت از بَر، سرش
✵فرو ریخت چون رود، خون از برش
🔑 واژگان کلیدی
✨ آرایههای ادبی
- تشبیه: جاری شدن خون اژدها به رود تشبیه شده است.
- مبالغه: شاعر در مقدار خونی که از بدن اژدها جاری شده، بزرگنمایی کرده است.
پرسش و پاسخ بدون پرسش
تا کتون پرسشی ثبت نشده.