صفحه ۳۹ فارسی ششم

رستم بار دیگر، در چشمه شست‌وشو می‌کند؛ آنگاه با خدای خود به راز و نیاز می‌پردازد و او را بر این پیروزی سپاس می‌گزارد و بدین سان خان سوم به پایان می‌رسد. در خان چهارم، رستم با جادوگری روبه‌رو می‌شود. جادوگر، با چهره‌ای آراسته و به قصد فریب و نیرنگ، نزد رستم می‌آید؛ پس از کمی گفت‌وگو، رستم به حیله‌گری او پی می‌برد و برای چیرگی بر او از خدا یاری می‌جوید و سرانجام او را از پا در می‌آورد.

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    رستم پس از پیروزی در خان سوم و شکرگزاری به درگاه خدا، در خان چهارم با جادوگری زیبا روبرو می‌شود که قصد فریب او را دارد، اما رستم پس از پی بردن به حیله‌ی او، با یاری خداوند بر وی چیره شده و او را از پای در می‌آورد.

  • معنی ۲

    در این بخش، پایان خان سوم با راز و نیاز رستم و شروع خان چهارم با رویارویی او با یک جادوگر فریبکار توصیف می‌شود که رستم در نهایت حیله‌ی او را آشکار کرده و با کمک پروردگار او را شکست می‌دهد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۳

    نویسنده بیان می‌کند که رستم پس از به پایان رساندن خان سوم، در مرحله‌ی بعد با یک جادوگر روبه‌رو می‌شود و پس از آنکه به نیت فریبکارانه‌ی او پی می‌برد، از خدا یاری می‌خواهد و او را نابود می‌کند.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • سپاس می‌گزارد: شکرگزاری می‌کند
  • بدین سان: به این ترتیب
  • قصد: هدف، نیت
  • نیرنگ: فریب، حیله
  • حیله‌گری: فریبکاری
  • چیرگی: پیروز شدن

✍️ نکات املایی

  • سپاس می‌گزارد
  • قصد
  • حیله‌گری

بینداخت چون باد، خَمِّ کمند

سر جادو آورد ناگه به بند

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    رستم مانند باد، سریع کمند خود را پرتاب کرد و ناگهان سر جادوگر را در آن اسیر کرد.

  • معنی ۲

    رستم با سرعتی همچون باد، کمند گره‌دار خود را انداخت و سر جادوگر را به طور ناگهانی به دام انداخت.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • خَمِّ کمند: چین و شکن و دایره‌ای که در اثر پرتاب کمند ایجاد می‌شود
  • کمند: ریسمان محکم برای اسیر کردن دشمن
  • به بند آوردن: کنایه از اسیر کردن

میانش به خنجر به دو نیم کرد

دل جادوان زو پُر از بیم کرد

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    رستم با خنجر، کمر جادوگر را به دو نیمه تقسیم کرد و با این کار، دل بقیه‌ی جادوگران را پر از ترس و وحشت نمود.

  • معنی ۲

    سپس کمر او را با خنجر دو تکه کرد و با این عمل، ترس و وحشت را در دل تمام جادوگران انداخت.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • میان: کمر
  • خنجر: شمشیر کوچک
  • زو: مخفف «از او»
  • بیم: ترس

در خان پنجم، رستم با پهلوانی به نام «اولاد» رویارو می‌شود و او را به بند می‌کشد؛ سپس در خان ششم، رستم با راهنمایی اولاد، بر «ارژنگ دیو» چیره می‌شود و او را از پا در می‌آورد.

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    در خان پنجم، رستم پهلوانی به نام «اولاد» را اسیر می‌کند و سپس در خان ششم، با استفاده از راهنمایی او، موفق می‌شود «ارژنگ دیو» را پیدا کرده و شکست دهد.

  • معنی ۲

    این بخش به ماجراهای خان پنجم و ششم می‌پردازد که در طی آن، رستم ابتدا پهلوان اولاد را به اسارت می‌گیرد و سپس به کمک او، بر ارژنگ دیو پیروز شده و او را از بین می‌برد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۳

    نویسنده خلاصه می‌کند که رستم در مرحله پنجم، اولاد را دستگیر می‌کند و در مرحله ششم، با راهنمایی همین اسیر، بر ارژنگ دیو چیره شده و او را می‌کشد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

✍️ نکات املایی

  • اولاد
  • ارژنگ

چو رستم بدیدش، برانگیخت اسب

بدو تاخت مانند آذرگشسب

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    وقتی رستم ارژنگ دیو را دید، اسبش را به حرکت درآورد و مانند آتشی تند و سریع به سوی او حمله کرد.

  • معنی ۲

    همین که چشم رستم به دیو افتاد، اسبش را به تاخت و تاز واداشت و همچون آتش جهنده به سمت او هجوم برد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • چو: وقتی که
  • برانگیخت: به حرکت درآورد
  • بدو: به سوی او
  • تاخت: حمله کرد، تاختن
  • آذرگشسب: آتش تند و سریع

سر و گوش بگرفت و یالش دلیر

سر از تن بکندش به کردار شیر

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    رستمِ شجاع، سر و گوش و موهای بلند گردن دیو را گرفت و مانند شیر، سرش را از تنش جدا کرد.

  • معنی ۲

    آن پهلوان دلیر (رستم)، سر و گوش و یال دیو را در دست گرفت و همچون شیر، سر او را از بدنش جدا نمود.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • یال: موهای بلند پشت گردن
  • دلیر: شجاع
  • بکندش: جدا کرد آن را
  • به کردار: مانندِ

در خان هفتم، رستم در غاری تاریک با بزرگ دیوان یعنی «دیو سپید» می‌جنگد و سرانجام او را نیز از بین می‌برد؛ بدین‌گونه، رستم با پشت سر گذاشتن هفت مرحله‌ی بسیار دشوار و خطرناک، یاران خود را از بند دیوان نجات می‌دهد و به ستایش یزدان می‌پردازد:

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    در خان هفتم، رستم در یک غار تاریک با «دیو سپید» که رهبر دیوان است می‌جنگد و او را می‌کشد و به این ترتیب با به پایان رساندن هفت مرحله دشوار، یارانش را آزاد کرده و به ستایش خداوند می‌پردازد.

  • معنی ۲

    این بخش به مرحله نهایی نبردها اشاره دارد که در آن رستم با کشتن دیو سپید در غاری تاریک، هفت خان را به پایان می‌رساند، یاران خود را از اسارت نجات می‌دهد و به شکرگزاری از یزدان مشغول می‌شود.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۳

    ماجرای خان هفتم با نبرد رستم و دیو سپید در یک غار به اوج خود می‌رسد و با پیروزی رستم، او موفق می‌شود یارانش را آزاد کند و پس از این موفقیت بزرگ، به نیایش پروردگار می‌پردازد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • ستایش: شکر و سپاس
  • یزدان: آفریدگار، خداوند

🎭 کلمات متضاد (مخالف)

  • خطرناکبی‌خطر، امن

ز بهر نیایش، سر و تن بشست

یکی پاک جای پرستش بجست

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    برای عبادت کردن، سر و بدن خود را شست و سپس به دنبال جایی پاک برای پرستش خداوند گشت.

  • معنی ۲

    رستم به قصد نیایش، غسل کرد (خود را شست) و مکانی پاکیزه برای عبادت پیدا کرد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • ز بهر: برای
  • نیایش: دعا، عبادت
  • پرستش: عبادت
  • بجست: جست‌وجو کرد

از آن پس نهاد از بر خاک، سر

چنین گفت: کای داور دادگر!

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    سپس سر خود را بر روی خاک گذاشت (سجده کرد) و این‌گونه گفت: ای پروردگار قاضی و عادل!

  • معنی ۲

    بعد از آن، سر بر خاک نهاد و گفت: ای داور برقرارکننده‌ی عدالت!

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • کای: مخفف «که ای»
  • داور: قاضی، حکم‌کننده
  • دادگر: برقرارکننده عدالت، عادل

ز هر بد، تویی بندگان را پناه

تو دادی مرا، گُردی و دستگاه

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    [خداوندا] تو در برابر هر بدی، پناه بندگانت هستی و این تو بودی که به من پهلوانی و قدرت و عظمت بخشیدی.

  • معنی ۲

    [پروردگارا] تو بندگانت را از هر اتفاق بدی پناه می‌دهی و این پهلوانی و توانایی را تو به من عطا کرده‌ای.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • پناه: محافظ، تکیه‌گاه
  • گُردی: پهلوانى، شجاعت
  • دستگاه: قدرت و توانایی، عظمت

برای ثبت پرسش باید وارد حساب کاربری خود شوید. ورود به حساب


پرسش و پاسخ بدون پرسش

تا کتون پرسشی ثبت نشده.