صفحه ۱۸ فارسی هفتم

در یکی از سال های نوجوانی که کنجکاوی خستگی ناپذیری داشتم ، برای فراگرفتن و فهمیدن و به ویژه برای کشف کردن، سری به طبیعت روستا زدم.

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    در دوره‌ای از نوجوانی که سرشار از حس پرسشگری سیری‌ناپذیر بودم، برای یادگیری، درک کردن و به‌خصوص کشف رازهای هستی، تصمیم گرفتم به طبیعت روستا بروم و آن را مشاهده کنم.

  • معنی ۲

    نویسنده بیان می‌کند که در یکی از سال‌های نوجوانی، به دلیل اشتیاق فراوان و بی‌انتهایش برای آموختن و یافتن چیزهای جدید، به طبیعت روستا روی آورد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۳

    زمانی که نوجوان بودم و حس کنجکاوی شدیدی داشتم، برای ارضای این حس و برای فهمیدن و کشف کردن، به طبیعت زیبای روستا سر زدم.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۴

    انگیزۀ من برای رفتن به طبیعت روستا در دوران نوجوانی، کنجکاوی تمام‌نشدنی‌ام بود که مرا به سوی یادگیری و کشف دنیای اطرافم سوق می‌داد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۵

    برای پاسخ دادن به پرسش‌های بی‌شمار دوران نوجوانی‌ام و برای درک بهتر جهان، طبیعت روستا را به عنوان بهترین مکان برای یادگیری و کشف انتخاب کردم.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • کنجکاوی: جست‌وجو، کاوش، پرسشگری
  • خستگی‌ناپذیر: کسی که خسته نمی‌شود، پرانرژی و مصمم

👨‍👩‍👧‍👦 هم خانواده

  • فهمیدن: فهم، مفهوم، فهیم، تفاهم، تفهیم
  • کشف: کاشف، مکشوف، اکتشاف، مکتشف

✍️ نکات املایی

  • کنجکاوی
  • خستگی‌ناپذیری
  • طبیعت

✨ آرایه‌های ادبی

  • کنایه: «سر زدن» کنایه از دیدار و بازدید کردن است.
  • مراعات نظیر: بین کلمات «فراگرفتن»، «فهمیدن» و «کشف کردن» آرایه مراعات نظیر وجود دارد.

با نگاه های کنجکاوانه و تشنه، به درس بزرگ طبیعت می نگریستم. گوش می دادم، چشم می دادم، دل می دادم و روحم چنان غرق فهمیدن بود که از هیجان می لرزید.

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    با نگاهی جستجوگر و مشتاق، به طبیعت که همچون یک کلاس درس بزرگ بود، می‌نگریستم؛ با تمام وجود گوش می‌کردم، با دقت می‌دیدم، عشق می‌ورزیدم و روحم آن‌چنان در فهمیدن غرق شده بود که از شدت هیجان به لرزه درآمده بود.

  • معنی ۲

    نویسنده می‌گوید با اشتیاق فراوان و با تمام حواس خود (گوش، چشم و دل) به طبیعت توجه می‌کرد و آن‌قدر مجذوب درک زیبایی‌های آن شده بود که روحش از هیجان آرام و قرار نداشت.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۳

    برای یادگیری از طبیعت، با نگاهی پرسشگر و علاقه‌مند به آن می‌نگریستم و با تمام وجودم (گوش، چشم و دل) به آن توجه می‌کردم، به طوری که روحم از شدت هیجانِ فهمیدن، می‌لرزید.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۴

    در کلاس درس طبیعت، با نگاهی تشنهٔ یادگیری و با تمرکز کامل، به آن چشم دوخته بودم؛ آن‌چنان غرق درک و فهم بودم که وجودم از هیجان این کشف، به لرزه افتاده بود.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۵

    من با نگاهی دقیق و مشتاقانه به طبیعت که آن را مانند یک درس بزرگ می‌دیدم، توجه می‌کردم. تمام حواسم معطوف آن بود و روحم از شدت هیجانِ این یادگیری، بی‌قرار بود.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • کنجکاوانه: با حالت پرسشگری و جست‌وجو
  • غرق: در آب فرو رفته، مجذوب و محو شده
  • هیجان: شوق و شور زیاد

👨‍👩‍👧‍👦 هم خانواده

  • روح: روحیه، روحانی
  • هیجان: مهیج، تهیج
  • غرق: غریق، غرقاب

✍️ نکات املایی

  • کنجکاوانه
  • می‌نگریستم
  • روحم
  • هیجان

✨ آرایه‌های ادبی

  • تشخیص: «نگاه‌های تشنه» که در آن به نگاه، ویژگی انسانیِ تشنگی داده شده است.
  • تشبیه: «درس بزرگ طبیعت» طبیعت به یک درس بزرگ تشبیه شده است.
  • کنایه: «گوش می‌دادم، چشم می‌دادم، دل می‌دادم» کنایه از توجه با تمام وجود و با دقت بسیار زیاد است.
  • مراعات نظیر: بین کلمات «گوش»، «چشم»، «دل» و «روح» تناسب وجود دارد.

احساس می کردم هم اکنون چشمه های معرفت از درون من سر باز خواهند کرد و آبهای زلال و سرد و گوارای فهم و دانایی در من خواهد جوشید.

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    احساس می‌کردم که در همان لحظه، شناخت و آگاهی مانند چشمه‌ای از وجودم جاری می‌شود و فهم و دانش همچون آبی پاک، خنک و گوارا در درونم شروع به جوشیدن می‌کند.

  • معنی ۲

    آن‌قدر تحت تأثیر زیبایی‌های طبیعت قرار گرفته بودم که حس می‌کردم درونم مملو از معرفت شده و دانایی مانند آبی زلال در تمام وجودم جریان پیدا خواهد کرد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۳

    گمان می‌کردم که درونم در حال جوشش است و به زودی شناخت و آگاهی (معرفت) مانند چشمه‌ای از من سرچشمه خواهد گرفت و فهم و دانش مانند آبی پاک در وجودم جاری خواهد شد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۴

    در آن لحظات، این حس به من دست داد که در حال رسیدن به یک شناخت عمیق هستم؛ شناختی که مانند یک چشمهٔ زلال و گوارا از درون خودم می‌جوشید.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۵

    نویسنده می‌گوید که درک زیبایی‌های طبیعت، باعث می‌شد احساس کند که وجودش در حال لبریز شدن از معرفت و دانایی است، درست مانند چشمه‌ای که می‌جوشد و آبی گوارا از آن جاری می‌شود.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • معرفت: شناخت، علم، دانش
  • زلال: صاف و گوارا، پاک
  • گوارا: لذیذ، خوشایند

👨‍👩‍👧‍👦 هم خانواده

  • معرفت: عرفان، عارف، تعریف
  • فهم: فهمیدن، مفهوم، فهیم، تفاهم

🎭 کلمات متضاد (مخالف)

✍️ نکات املایی

  • احساس
  • چشمه‌های معرفت
  • آب‌های زلال
  • گوارای
  • فهم و دانایی

✨ آرایه‌های ادبی

  • تشبیه: «چشمه‌های معرفت» (معرفت به چشمه تشبیه شده) و «آب‌های زلال… فهم و دانایی» (فهم و دانایی به آب زلال تشبیه شده است).
  • کنایه: «سر باز کردن» و «جوشیدن» کنایه از آشکار شدن و زیاد شدن است.
  • مراعات نظیر: بین کلمات «چشمه»، «آب»، «زلال»، «سرد» و «گوارا» تناسب وجود دارد.

من اکنون درست نمی دانم که در آن لحظه ها تا کجا می فهمیدم و نمی دانم چه فهمی از آن زیبایی ها و آفرینش الهی داشتم اما یقین دارم که در کلاس شگفت آفرینش و زیبایی طبیعت، عظمت و جلال و جاذبه خالق را با همه وجودم لمس می کردم.

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    حالا دقیقاً به یاد ندارم که در آن لحظات چقدر و چه چیزی از آن زیبایی‌ها و خلقت خداوند می‌فهمیدم، اما مطمئنم که در کلاس شگفت‌انگیز آفرینش، بزرگی، شکوه و کشش پروردگار را با تمام وجودم حس می‌کردم.

  • معنی ۲

    نویسنده می‌گوید شاید در آن زمان درک کاملی از عمق آفرینش الهی نداشتم، اما یقین دارم که در طبیعت، که مانند یک کلاس درس شگفت‌انگیز است، عظمت و جاذبهٔ خداوند را با تمام وجودم درک می‌کردم.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۳

    با اینکه اکنون نمی‌توانم میزان فهم خود را در آن لحظه‌ها مشخص کنم، اما اطمینان دارم که در آن محیط شگفت‌انگیز، یعنی طبیعت، بزرگی و شکوه آفریدگار را کاملاً احساس می‌کردم.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۴

    درک دقیق من از آن لحظات شاید اکنون برایم روشن نباشد، ولی این را با اطمینان می‌گویم که در میان زیبایی‌های طبیعت، که کلاس درس آفرینش است، بزرگی و کشش خالق را با تمام وجودم حس می‌کردم.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۵

    اگرچه جزئیات فهم و درکم در آن زمان را به خاطر نمی‌آورم، اما این حقیقت برایم قطعی است که در آن کلاس طبیعت، با شکوه، عظمت و جاذبهٔ پروردگار ارتباطی عمیق و حسی برقرار کرده بودم.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • آفرینش: خلقت، ایجاد
  • یقین: بدون شک، اطمینان کامل
  • عظمت: بزرگی، بزرگواری
  • جلال: بزرگی، شکوه
  • جاذبه: کشش
  • خالق: آفریننده، خداوند
  • لمس کردن: حس کردن

👨‍👩‍👧‍👦 هم خانواده

  • عظمت: عظیم، اعظم، تعظیم
  • جلال: جلیل، تجلیل، مجلل
  • لمس: ملموس، التماس

✍️ نکات املایی

  • لحظه‌ها
  • آفرینش الهی
  • یقین
  • عظمت و جلال
  • جاذبهٔ خالق
  • لمس

✨ آرایه‌های ادبی

  • تشبیه: «کلاس شگفت آفرینش» که در آن، آفرینش و طبیعت به یک کلاس درس شگفت‌انگیز تشبیه شده است.
  • ترادف: کلمات «عظمت» و «جلال» هم‌معنی هستند و برای تأکید به کار رفته‌اند.

غرقهٔ شکوه و اعجاز زیبایی خلقت بودم که ناگهان نوازش لطیف و خنکی را در لای انگشتان پاهای برهنه‌ام احساس کردم؛ آب، جوشش چشمه‌ها!

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    در حالی که کاملاً محو تماشا و شگفتی زیبایی‌های آفرینش شده بودم، ناگهان لمس ملایم و سردی را میان انگشتان پاهای برهنه‌ام حس کردم؛ این حس، ناشی از آب جاری چشمه‌ها بود.

  • معنی ۲

    آن‌چنان در بزرگی و معجزهٔ زیبایی خلقت غرق بودم که ناگهان با حس کردن نوازشی خنک و لطیف روی پاهایم به خود آمدم؛ این آب بود که از چشمه‌ها می‌جوشید.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۳

    در اوج شگفتی از زیبایی‌های طبیعت، ناگهان خنکی و لطافت آب چشمه را که به آرامی با پاهای برهنه‌ام تماس پیدا کرده بود، احساس کردم.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۴

    در حالی که مبهوت شکوه و معجزهٔ آفرینش بودم، جریان آب خنک چشمه با نوازشی لطیف به پاهایم رسید و مرا متوجه خود کرد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۵

    نویسنده می‌گوید در اوج لذت بردن از زیبایی طبیعت، تماس ناگهانی و لطیف آب چشمه با پاهایش، او را از آن حال و هوا بیرون آورد و متوجه جوشش آب کرد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • غرقه: در آب فرو رفته، غرق شده، مجذوب
  • شکوه: عظمت، جلال
  • اعجاز: کار شگفت‌انگیز، معجزه
  • خلقت: آفرینش
  • لطیف: ملایم، نرم

👨‍👩‍👧‍👦 هم خانواده

  • اعجاز: عجز، عاجز، معجزه
  • لطیف: لطف، لطافت، ملاطفت
  • خلقت: خالق، مخلوق

✍️ نکات املایی

  • غرقهٔ شکوه
  • اعجاز
  • خلقت
  • نوازش لطیف
  • پاهای برهنه‌ام
  • جوشش چشمه‌ها

✨ آرایه‌های ادبی

  • تشخیص: «نوازش لطیف آب» که در آن به آب، ویژگی انسانیِ نوازش کردن نسبت داده شده است.
  • مراعات نظیر: بین کلمات «آب»، «جوشش»، «چشمه» و «خنکی» تناسب وجود دارد.

آب، این روح مذاب امید و زندگی، تازه نفس، جوان، زلال و نیرومند با گام های استوار و امیدوار شتابان می رفت تا خود را به دهان خشک زمین و صدها کشتزار سوخته و نگاه های پژمرده هزاران درخت تشنه برساند و در رگ های خشکیده جوی های مزرعه و کوچه باغ های مرده، جاری گردد.

💡 معنی چیه؟

  • معنی ۱

    آب، که همچون روحِ روان و ذوب‌شدهٔ امید و زندگی بود، با حالتی شاداب، جوان، پاک و قوی، با قدم‌هایی محکم و امیدوارانه به‌سرعت حرکت می‌کرد تا به زمین خشک، مزارع سوخته و درختان تشنه برسد و در جوی‌های خشکیده و کوچه باغ‌های بی‌جان، زندگی را دوباره جاری کند.

  • معنی ۲

    نویسنده، آب را به روحی جاری و زندگی‌بخش تشبیه می‌کند که شاداب و قدرتمند، با گام‌هایی استوار پیش می‌رود تا زمین‌های تشنه، کشتزارهای خشک و درختان پژمرده را سیراب کند و در رگ‌های بی‌جان جوی‌ها و کوچه باغ‌ها جریان یابد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۳

    آب، که نماد امید و زندگی است، با سرزندگی و قدرت، شتابان حرکت می‌کرد. هدفش این بود که به زمین تشنه، مزارع سوخته و درختان بی‌حال برسد و در جوی‌های خشک و کوچه باغ‌های مرده، دوباره زندگی را به جریان بیندازد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۴

    آب، مانند یک روحِ روان و پر از امید، با طراوت و توانمندی به سرعت پیش می‌رفت تا خود را به زمین‌های خشک و تشنه برساند و در رگ‌های خشکیدهٔ جویبارها و کوچه باغ‌ها که گویی مرده بودند، جاری شود و به آن‌ها جان ببخشد.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک
  • معنی ۵

    آب، با ویژگی‌های جوانی، پاکی و نیرومندی، با قدم‌هایی محکم و پر از امید، با سرعت در حرکت بود تا به موجودات تشنهٔ طبیعت (زمین، کشتزار و درختان) برسد و با جاری شدن در جوی‌های خشکیده، آن‌ها را زنده کند.

    برای مشاهده این پاسخ، به اشتراک ویژه نیاز دارید.

    خرید اشتراک

🔑 واژگان کلیدی

  • مذاب: ذوب شده، آب شده
  • تازه نفس: شاداب، آماده
  • زلال: صاف و گوارا
  • استوار: محکم، پایدار
  • کشتزار: مزرعه
  • پژمرده: بی‌طراوت، پلاسیده

👨‍👩‍👧‍👦 هم خانواده

  • مذاب: ذوب
  • مزرعه: زرع، زراعت، زارع

✍️ نکات املایی

  • روح مذاب
  • تازه‌نفس
  • گام‌های استوار
  • دهان خشک زمین
  • کشتزار سوخته
  • نگاه‌های پژمرده
  • درخت تشنه
  • رگ‌های خشکیده
  • کوچه‌باغ‌های مرده

✨ آرایه‌های ادبی

  • تشبیه: «آب، این روح مذاب» (آب به روح ذوب‌شده تشبیه شده) و «رگ‌های خشکیدهٔ جوی» (جوی به بدنی با رگ‌های خشک تشبیه شده).
  • تشخیص: «آب می‌رفت»، «دهان خشک زمین»، «نگاه‌های پژمردهٔ درختان»، «درخت تشنه» و «کوچه‌باغ‌های مرده» همگی آرایه تشخیص دارند.
  • استعاره: «روح مذاب» می‌تواند استعاره از جاری بودن و زندگی‌بخشی آب باشد.
  • کنایه: «تازه نفس» کنایه از شادابی و پرانرژی بودن است.

برای ثبت پرسش باید وارد حساب کاربری خود شوید. ورود به حساب


پرسش و پاسخ بدون پرسش

تا کتون پرسشی ثبت نشده.